مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
حال و روز مادری بیمار گریهآور است گریههای کودکی تبدار گریهآور است عاشقان گاهی ز روی هم خجالت میکشند دیدنِ اشک غریب انگار گریهآور است همسری پیشِ نگاه همسری روی زمین تا که میافتد چرا هربار گریهآور است اشکهای فـضه و اسما گـواهی میدهد راه رفتن با دو چـشم تار گریهآور است دست بر دیوار میگیرد نـیفـتد بر زمین تکـیهاش بر قـامت دیوار گریهآور است هرشب از زخمی که از مسمار خورده فاطمه نیمه شبها میشود بیدار، گریهآور است دارد از دستِ ز کار افتاده زحمت میکشد نان که زهرا میپزد بسیار گریهآور است چهرهاش را از علی هر روز پنهان میکند زیـر چـادر گریـۀ دلـدار گریهآور است شهرِ بیانصاف با حیدر چه بد تا میکند غُـصههای حـیدر کـرار گـریهآور است |